آخ! آخ! آخ!
هنوز سرم درد ميكنه، بد جوري با مخ رفتم تو ديوار، آخه اين يه كار رو هنوز ياد نگرفتم. ميدونيد چيه؟ من يه دوستي دارم كه يه كمي با بقيه فرق ميكنه، يعني فرق كه نه ... اصلا بزاريد درست و حسابي بگم، اين دوست من چند وقتي ميشه كه مرده، قبول كنيد اين چيزي نيست كه همه تجربهاش كرده باشن، خلاصه، يه روز كه با هم گپ ميزديم گفت: فلاني! ميدونستي آدما اگه خيلي سريع، يا مثلا توي خواب بميرن، خودشون تا مدتها نميفهمن كه مردن؟ جاتون خالي يه ده دقيقهاي از ته دل بهاش خنديدم، چرت ميگفت مرتيكه.
بعد شروع كرد به گفتن كه: آره، خود من، نه اينكه زير عمل تموم كردم؛ وقتي تونستم از جام بلند شم، فكر كردم كه به هوش اومدم و همه چي رديفه ...
آقا ول كن اين حرفا رو، چقدر لفتاش ميدي، آخرش رو بگو
باشه، آخرش اينكه تازه وقتي ميفهمي مردي كه ميبيني ميتوني از همه درها بدون باز كردنشون رد بشي، هرچي هم داد و بيداد ميكني هيچكي جوابت رو نميده، مثلا داري با زنات حرف ميزني؛ انگار كه داري با ديوار حرف ميزني، فكرش رو بكن دفعهي اول كه اينجوري شد، داشتم باهاش درد و دل ميكردم كه آره قبل از عمل خٌرد و خمير بودم ولي دمشون گرم اين دكترا حسابي رديفم كردن و از اين حرفا كه يه دفه ديدم پا شد رفت شماره اون مردك چشم هيز رو گرفت و شروع كرد باهاش لاس زدن، نامرد حتي صبر نكرده ...
طرف تازه سر درد و دلاش باز شده بود، ولي من راستش بد جوري رفته بودم تو فكر، آخه، وضع من هم يه جورايي خيلي شبيه اون بود، خوب من هم مدتهاست كه هرچي حرف ميزنم و داد و هوار ميكنم انگار هيچكي نميشنوه اصلا چند وقتيه كه بود و نبودام خيلي فرقي با هم نداره، خود زني نميكنم، همه اينا زياد هم بد نيست، اصلا من چه حرفي دارم كه با كسي بزنم؛ چيزي كه درست و حسابي من رو به فكر انداخت اين بود كه اصلا انگار نه انگار كه اين طرف مدتيه مرده، هم اون من رو ميبينه، هم من اون رو، خيلي راحت با هم حرف ميزنيم، درست عين قبل، تنها چيزي كه يادم ميآد اينه كه چند روزي گم شد و بعد هم شنيدم كه مرده.
بگذريم، خلاصه از وقتي كه اين حرفا رو ازش شنيدم بد جوري فكري شدم كه نكنه من هم مردم - مثلا تو خواب – و خودم حاليم نيست، اول خيلي ترسيدم، بعدش همچين بدم هم نيومد، بعضي وقتا خيلي خوبه كه بقيه اصلا به حسابات نيارن، يه جورايي نبينات، ميتوني هركاري كه دلات ميخواد بكني، از خيلي چيزا ميتوني سر در بياري، فقط اين وضعيت من يه بدي داره، اون هم اينه كه نميتونم از در و ديوار رد بشم، هركاري ميكنم نميشه، خيلي سعي كردم، حسابي تمرين كردم، ولي تنها نتيجهاش يه سر ورم كردهاست كه بد جوري درد ميكنه.
آخ! آخ! آخ!