جای من که خالی نیست
من با توام، باور میکنی؟ همین امروز هرجا که رفتی باهات بودم، از کلهی صبح که از خونه زدی بیرون تا همین الآن که نمیدونم کجایی باهاتام. لازم نیست بدونم خوب، من فقط پابهپات میام همین، دوست دارم، یعنی مجبورم اما چون دوست دارم، باید همون موقع همونجایی باشم که باید باشم. باید اونجا باشم که حواسم بهت باشه، تو خودت نمیدونی چقدر سربههوایی، من باید وقتی راه میری چاله چولهها رو نشونت بدم، حواسم باشه که بهجایی نخوری، از جایی نیوفتی، زیر ماشین نری. خوبه خوش میگذره، من حواسم بهت هست و عوضش باهاتم، وقتی یهجا میشینی منم کنارت میشینم، نگات میکنم، یهجوری که حواست پرت نشه بهت دست میزنم، بعضی وقتا بوت میکنم، دوست دارم، تو همیشه یه بوی خوبی میدی. وقتی غذا میخوری نگات میکنم و مواظبم که چیز ناجوری نخوری، یا لباستو کثیف نکنی. تو اصلا نمیخواد نگران چیزی باشی، من حواسم به همهچی هست، تو فقط باید خوش بگذرونی و بخندی، دوست دارم وقتی میخندی. من پابهپات میامو حواسم بهت هست تا وقتی بخوابی، وقتی خوابیدی و خیالم راحت شد، میام تو رخت خوابم و میخوابم تا فردا.
4 شهریورماه 1389
1 Comments:
mohamad vaghan aliye neveshtehat va koli lezat bobdam va az khodam ham koli naomid shodam:)))))))))))
ارسال یک نظر
<< Home