جايي براي واگفت هذيان‌ها

شنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۹

ترس

پی‌سوزم را افروختم؛‏

پشت این اتاق‏

مردمی بر خورشید‏

نقاب بسته‌اند‏

وحشتِ سایه‌ها را؛‏

هنوز از شب لختی مانده‏

چراغ را کشتم‏

محرمی نه؛ نامحرمی نه، چشمی نبود‏

چشم به آسمان دوخته؛‏

من اما در اندیشه که بیهوده نقش کرده‌ام قفس را‏

بر پر و بالش‏

بیچاره کبوتر، پریدن نمی‌داند‏

مرداد ماه 1389‏