جايي براي واگفت هذيان‌ها

یکشنبه، دی ۲۵، ۱۳۹۰

اتاق مرده

تا حالا شده برید تو اتاق یه مرده؟ جایی که تا قبلش همیشه اون رو اونجا زنده دیده بودید؟ یه چیز عجیبی داره که توضیحش سخته، این‌که یه کسی تا دیروز اینجا نفس می‌کشید و دیگه نیست، راستش برای من دو سه بار پیش اومده، از وقتی که فقط شیش هفت سالم بوده تا حالا، و همیشه هم تقریبا همون حس رو داشتم. می دونید؟ حس ناراحتی نیست -حداقل درمورد من نبوده- یه چیز کاملا مشخصه که مثل هیچ حس دیگه ای نیست برای همین هم توضیحش سخته، و همین باعث می‌شه با هیچ چیز دیگه‌ای اشتباهش نگیری. اما آخرین باری که این حس رو تجربه کردم خیلی نزدیک و خیلی سنگین بود، با این‌که کسی هم نمرده بود ولی وقتی بعد از چند روز برای بار اول رفتم تو اتاق سابق خودم؛ خیلی غریب بود برام، کاملا انتظار داشتم هنوز وسایلم اون‌جا باشه، تختم، میزم، صندلیم؛ حسم همونی بود که مثلا وقتی برای بار اول بعد از مردن مادر بزرگم رفتم تو اتاقش و دیدم رخت خوابش رو جمع کردن داشتم. بوی مردن می‌داد اتاقم. زیاد نتونستم بمونم. حس بدی بود.

دی‌ماه 1390

1 Comments:

Anonymous ناشناس said...

Besyar ziba va mesle hamishe besyar ghavi

۱۲:۵۴ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home