جايي براي واگفت هذيان‌ها

شنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۴

عشق بازي

دمي كه ماه پنهان است‏
به‌سان لحظه‌ي ناب دل‌كندن‏
در آن زمان كه دود سيگار‏
به‌زير سنگيني نگاه‏
سفيد و محو مي‌شود‏
بي‌انكه بخواني‌ام‏
صدايم كن‏
روزي كه مي‌انديشم در گوشه گوشه‌ي اين تن‏
با نرمي و ناز گويي
چيزي رسوخ مي‌كند‏
شبي كه مست، بي تو، سرشار التماس‌ام‏
از خود مران مرا‏
بي‌آنكه بخواني‌ام ‏
با زبان بوسه‌ها‏
صدايم كن‏

4 Comments:

Anonymous ناشناس said...

به امید نگاهت ایستادن،به روی شانه هایت سر نهادن، مرا خوش تر از این ها آرزویست، دهان کچکت را بوسه دادن

۱۲:۱۶ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس said...

مرا به شرم نگاهي دعوت كن

كه سخت مي لرزاندم و

سخت دوستش مي دارم...

۴:۱۹ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس said...

salam..kheilivaght bood naumade boodam...kheili Alitar shode shoma ham az oonvara tashrifbiarin.
HTTp://1shakhemohebat.persianblog.com

۱۰:۲۹ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس said...

salam..kheilivaght bood naumade boodam...kheili Alitar shode shoma ham az oonvara tashrifbiarin.

۱۰:۳۰ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home